خدا بود و دیگر هیچ نبود شهید دکتر مصطفی چمران در آن دوران ، مصطفی به سه موضوع توجه زیادی داشت : مسائل مذهبی ، موضوعات سیاسی و ورزش . شبهای جمعه که ما در خانه رادیو نداشتیم با دوچرخه به میدان ارگ تهران می رفتیم . من دوچرخه بازی می کردم و او به سخنرانی مرحوم راشد از بلندگو گوش می داد . مصطفی خط و نقاشی زیبایی داشت . در همان دوران ، نقاشی زیبایی از حضرت علی علیه السلام کشید. مصطفی با اینکه لاغر اندام بود ، اما همواره در میدانهای ورزشی کشتی حاضر می شد . من تمام کارنامه ها و جزوه های درسی او را ورق زده ام ، همه ی نمره هایش بیست است . آدم وقتی می بیند ، کیف می کند . وقتی جزه ها را ورق می زدم ، فکر می کردم که آنها را استاد خوشنویسی کشور ، پاکنویس کرده است . او به کشورهای مختلف سفر کرد که از آنها می توان به مصر ، لبنان و امریکا اشاره کرد . وی با شخصیتهای مذهبی و علمی بسیاری نیز دیدار داشت . او از زندگی خودش می گوید : « من در امریکا زندگی خوشی داشتم و از همه ی آنها گذشتم و به جنوب لبنان رفتم تا در میان محرومان ، زندگی کنم . می خواستم اگر نمی توانم به این مظلومان کمکی بکنم ، لااقل در میانشان باشم ؛ مثل آنها زندگی کنم و درد و غم آنان را در قلب خود بپذیریم » . مصطفی در آبان ماه ۱۳۵۸ به فرمان امام به وزارت دفاع منصوب شد . او و آیت الله خامنه ای ، نماینده ی امام در شورای عالی دفاع بودند . او در جبهه های جنگ ، « ستاد جنگهای نامنظم » را تشکیل داد و به سازماندهی شهر اهواز پرداخت ، تا سرانجام در دشت دهلاویه به همراه دوستانش به درجه ی شهادت رسید نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ «روحیهی پر نشاط و دلهای پاك دانشجویان این امید را به انسان میبخشد كه نه به نحو استثنا بلكه به نحو قاعده فرآوردهی دانشگاه جمهوری اسلامی چمرانها باشند.» آخرین مطالب نويسندگان پیوندهای روزانه پيوندها |
|||
|